روابط امروزی نسبت به گذشته بسیار شکننده تر شده است.
شاید در گذشته این تعداد جدایی را شاهد نبودیم اما جامعه امروز جدایی تبدیل به چیزی عادی شده است
دلایل شکننده بودن روابط امروزی
آماده نیستیم
معمولا ما آماده سازش، فداکاری و دوست داشتن بدون قید و شرط نیستیم. بلد نیستیم صبر کنیم و می خواهیم همه چیز را یکجا داشته باشیم. اجازه نمی دهیم احساساتمان رشد کنند. بیشتر اوقات برای خود یک محدوده زمانی تعیین می کنیم تا چیزی را احساس یا دوست داشته باشیم.
عشق را با دیگر احساسات گیج می کنیم
ما معمولا به دنبال کسی هستیم که با ما به سینما بیاید بیرون برویم نه کسی که درکمان کند و در مواقع غم و اندوه حمایتمان کند. ما دوست نداریم زندگی کسل کننده ای داشته باشیم به همین دلیل به دنبال همدمی شاد هستیم که زندگی مان را تبدیل به یک ماجراجویی کند.
اما همیشه آماده تغییر نیستیم، که ناگزیر پس از یک دوره معین از رابطه عاشقانه و دوجانبه سر می رسد.
اسیر یک عادت می شویم
پس از مدتی دیگر برای عشق زمان و فضا نداریم. چون سرمان گرم دنبال کردن منافع مادی است.
منتظر یک نتیجه آنی نشسته ایم
وقتی عاشق می شویم، معمولا می خواهیم از همان ابتدا روابطمان بالغ باشد. اما این بلوغ و درک متقابل تنها پس از گذراندن چند سال در کنار هم اتفاق می افتد. امروزه بیشتر مردم فکر می کنند هیچ چیز در این دنیا نیست که ارزش وقت و صبرشان را داشته باشد، حتی عشق.
ترجیح می دهیم قدرتمان را به هدر بدهیم
بسیاری از ما ترجیح می دهیم یک ساعت را با صد نوع آدم مختلف بگذرانیم تا یک روز را با یک شخص. امروزه بیشتر افراد این گزینه را که تنها با دیگران آشنا شوند ولی کسی را نشناسند ترجیح می دهند. حریص شده ایم و همه چیز را یکجا می خواهیم
وابسته به تکنولوژی شده ایم
تکنولوژی برای ما نزدیکی به ارمغان آورده. آنقدر نزدیکیم که گاهی نفس کشیدن برایمان دشوار می شود. تکست، پیغام های صوتی، چت ها و تماس های ویدئویی جای ارتباط های رو در رو را گرفته اند. دیگر مجبور نیستیم با هم وقت بگذرانیم. بدون تماس با یکدیگر هم کلی اطلاعات از هم داریم.
نمی توانیم برای طولانی مدت یکجا بمانیم
فکر می کنیم رابطه معنایی ندارد و حتی فکر یکجا با یکی ماندن هم باعث ترسمان می شود. دیگر زندگی مان را به یک نفر اختصاص نمی دهیم و از چیزهای دائمی اجتناب می کنیم.
بیشتر روی روش های منطقی تکیه داریم
از نسل جدید کمتر کسی را می توان پیدا کرد که با تمام وجود عشق بورزد و به مشکلات مربوط به زمان و فاصله چیره شود.
از خیلی چیزها می ترسیم
از روابط جدید، نا امیدی، آسیب های احساسی و دل شکستگی می ترسیم و به همین دلیل است که دیگران را به قلبمان راه نمی دهیم. دور خودمان دیوار کشیده ایم و گاهی این دیوار بیش از حد ضخیم و بلند است تا اجازه دهد قدم بیرون بگذاریم و زندگی را همانطور که هست ببینیم.
دیگر قدردان روابط نیستیم
اینکه اجازه دهیم کسی که دوستمان دارد برود برایمان هیچ کاری ندارد. نسبت به افرادی که اطرافمان هستند بسیار نا امید هستیم.
فرم در حال بارگذاری ...