حقیقت مرگ
كمال ما در چيست؟ ما را كه آوردند بعد ما را هم ميبرند، اينطور نيست كه مرگ هم پايان راه باشد مرگ بين راه است.
اين سخن نوراني وجود مبارك سيّدالشهداء(سلام الله عليه) در روز عاشورا بود كه «صَبرَاً بَنِي الكرَام»؛ اي فرزندان كرامت!
?مرگ گودال نيست,
?مرگ چاله نيست,
?مرگ چاه نيست،
?مرگ فرو رفتن نيست,
بلکه مرگ معبر و پل است از اين پل ميگذريد آن طرف پل, برزخ است: «فَمَا المَوتُ إِلا قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِکُم».[9]
اگر مرگ پوسيدن نيست و از پوست به در آمدن است، اگر مرگ گودال و چاله نيست و پل است، وقتي از اين پل گذشتيم، حيات ابد داريم ما هستيم و مسئوليت ما. آن وقت اوّلين چيزي هم كه از ما سؤال ميكنند اين است كه عمرت را در چه راهي صرف كردي. اينكه بزرگان ما ميگويند شب و روز به ياد مرگ باشيد، براي اينكه مرگ, پويايي را به همراه دارد، چون اوّلين چيزي كه بعد از مرگ سؤال كردند، ميگويند چه كار كردي. آنها كه خيال ميكنند، مرگ پوسيدن است و پايان راه است، ميگويند افسردگي ميآورد؛
اما آن کسی كه مرگ را آفريد كه ﴿خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ﴾[10] ميگويد مرگ پايان راه نيست، بلکه معبر، پويايي، ماندگاري و سعادت است؛ از اين پل كه گذشتيد سؤال ميكنند چه كار كرديد. بنابراين كسي نميتواند بگويد من مصلحت خود را اين چنين ميبينم.
آیت الله جوادی آملی
18 دیماه 93