صبر، كاري عادي نيست تا انسان بتواند بدون تصميم صبر كند…
(وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ)
خداي سبحان در دنيا بسياري از نعمتها و نيز فضايل فراوان و ملكات فاضله را ـ كه البته بخشي از آنها به آخرت مربوط است ـ به عنوان بشارت، به صابران عطا ميكند. راز اين نكته آن است كه صبر جزء عزم الأمور است: (وَاصْبِرْ عَلَي مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزِمِ الأُمُورِ)[1].
توضيح اينكه، هيچ كاري بدون تصميم و عزم و اراده حاصل نميشود و هر كار ارادي، هر چند ساده باشد مسبوق به اراده است؛ ليكن برخي كارها جزء عزم الأمور؛
ارادهاي كه به اندك حادثهاي دگرگون ميشود صميم و درونپُر نيست و تا محدوده اراده، درونپر نباشد آن را تصميم نميگويند زيرا «صميم»، شيء درونپُر است، از اين رو سنگ مستحكمي را كه در آن رخنه و شكاف نيست «صخره صمّاء» ميگويند و دوستي را كه در دوستي او خللي نيست «دوست صميمي» مينامند و انسان ناشنوايي را كه گوش او پر است و راه براي نفوذ آهنگ در آن نيست «اَصمّ» گويند.
صبر، كاري عادي نيست تا انسان بتواند بدون تصميم صبر كند؛ زيرا هر لحظه بايد زمام نفس را بكَشَد تا مبادا ترديد و كراهت و مانند آن، مركز تصميمگيري وي را موهون كند و آن را به جَزَع وادارد،
بنابراين، انسان صابر، با صبر خود يكي از عزم الأمور؛ يعني امور معزومه را محقق كرده است. البته به كسي «صابر» گفته ميشود كه در همه حوادث داراي ملكه صبر بوده، اين صفت براي او ثابت و مستمر باشد و به همين لحاظ، «صابر» صفت مُشْبِهه است؛
اگر كسي تنها در يك حادثه صبر و تحمل كند او را صابر يا «صبور» نمينامند، بلكه درباره او ميگويند: «صَبَرَ»، يا اگر در يك حادثه بيتابي كرد او را به صورت وصف «جزوع» نمينامند، بلكه به صورت فعل ميگويند: «جَزَعَ».
به هر تقدير، به كسي بشارت نعمتهاي الهي، اعم از دنيوي و اخروي، داده ميشود كه داراي «ملكه صبر» باشد، و«صابران» كه از بشارت الهي برخوردارند صاحبان ملكه و وصف مستقرند؛ نه وصف حال.
[1] . سوره لقمان، آيه 17.
اسلام و محيط زيستْ - صفحه 215
حضرت آيت الله جوادی آملی مدظله العالی