استاد فاطمی نيا :
يكی از اوليای خدا قضيه ای نقل می كرد:
شبی مشغول خواندن قرآن بودم تا رسيدم به آيه ي «إنّه يراكم هو وقبيله من حيث لا ترونهم» همانا شيطان و بستگانش شما را می بينند از جايی كه شما آنها را نمی بينيد .
با خود گفتم معنای ظاهری آيه معلوم است كه بالاخره شيطان از جنّ است و جن در لغت به معنای پوشيده است؛ اما گويا معنای باطنی آيه را متوجه نمی شوم !
در همين افكار بودم كه عالَمی برايم پيش آمد وشيطان ظاهر شد و گفت :
آمده ام با تو بحث كنم ، پاشو بيا ! ديدم همين قدم اول بايد با او مخالفت كنم ، گفتم نمی آيم ، تو بيا!
شيطان با همه تكبرش آمد!
يک ساعت بحث عالی فلسفه و كلام كرديم و در آخر مغلوبش كردم و پيروز بحث شدم!
به شيطان گفتم :
با اين همه اسم و رسمت ، مغلوب شدي!
شيطان خنده اي كرد و گفت :
آقا سيد ! فقط خواستم يك ساعت ازعمرت را تلف كنم!
آن صحنه تمام شد! معناي آيه را فهميدم؛ يعنی شيطان به هر كس از يک جا ضربه می زند.