توسط سميه نكوئيان in بدون موضوع
نام تو آمد و همه جا بوی غم گرفت
امشب دلم ز غربت اهل حرم گرفت
تا ناله های العطش خیمه ها رسید
مردی دوباره بر سر دوشش علم گرفت
دستان خالی من و دست کریم یار
دست مرا کرامت دست قلم گرفت
از هرچه عاشقی ست بدم آمده دگر
جز عشق آن کسی که مرا محترم گرفت
یادش بخیر زندگی ام با تو خوب بود
لعنت به لذتی که تو را از دلم گرفت
لطف علی الدّوام ابالفضل بود و هست
روز نهم به نام ابالفضل ع بود و هست
اسماعیل شبرنگ