داستان سیستان
نخواستیم فقط پرچمِ شیعه را بلند کنیم، ما پرچم اسلام را بلند کردیم
شاید یکی از بهترین صحبتهای رهبر که درهیچ رسانهای منتشر نشد، صحبت در همین جلسه بود. آقا اول صحبت تأکید میکند که «خداوند دلهای ما را به هم نزدیک کرده است، الله الّف بین قلوبنا…»
بعد … میگوید: «محرم نزدیک است. برای من بسیار مهم است که در این محرم آینده در پاکستان خونِ شیعه و سنی سرِ این تعصباتِ کور ریخته نشود، حتا یک نفر…»
بعد آقا راجع به حکومتِ اسلامی صحبت میکند و تعبیرِ یدخلون فی دینالله افواجا را برای توصیفِ اوایلِ انقلاب به کار میبرد که بسیار جذاب است:
«از همان ابتدای انقلاب، ما نخواستیم فقط پرچمِ شیعه را بلند کنیم، ما پرچم اسلام را بلند کردیم تا همه دورِ هم جمع شوند. امروز کتابهای ضدِ شیعه، تحریفِ تاریخِ شیعه، زیاد چاپ میشود، نه مثلِ قدیمها و آن چاپهای بدِ پاکستانی. در شکلهای نو و جذاب. ما هم میتوانیم جوابشان را بدهیم. توانش را هم داریم. اما این کار را صلاح نمی دانیم، این کار را نمیکنیم. در جوانی که در مسجد بینِ مغرب و عشا منبر میرفتم، کارم این بود که معارفِ عمیقِ اسلامی را منتقل کنم. از همان زمان تأکید داشتم بر وحدت. البته خیلیها مرا متهم میکردند به سنیگری، اما من میگفتم که فرصتِ جواب دادن به اینها را ندارم.»
بخشهایی از کتاب داستان سیستان؛ روایتی از سفر رهبرانقلاب به استان سیستان و بلوچستان در اسفندماه ۸۱