نامه همسر شهید محسن حججی: همسر خوبم؛ اگر عشق به تو نبود آرامش من هم نبود/ بیا و برایم از لحظه لحظه شیرینی های این سفر بگو!
آخرین نگاهت هنوز پیش چشمانم هست.ای کاش بیشتر نگاهت کرده بودم، هم چشمانت را، هم قد وبالایت را، هم سرت را. عزیز دلم؛ دروغ چرا؟ خیلی دلم برایت تنگ شده است.میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای.شب قبل از عملیات زنگ زدی وگفتی:«دلتنگتان شدهام ». میگفتی:« یک شهید را انتخاب کنید، باهم رفیق باشید و تا آخر هم با هم بمانید». بعضی مواقع علی آقا، پسرمان گریه می کرد، خیلی بی تابی میکرد.خسته که می شدم با تو حرف میزدم و می گفتم:«محسنم، علی را چه کار کنم؟ خودت بیا».تو می آمدی، چون علی آرام آرام میشد. محسن دوست داشتنی ام؛ چه انقلابی به پا کرده ای؟!ببین.دنیا را زیر و رو کرده ای. دل ها را تکان داده ای.اما همسرم، نگران نباش. ما را به مجلس وبزم شراب یزید نبردند.در حرم امام رضا(ع)برایت مجلس آبرومندانه ای گرفتند.
توسط سميه نكوئيان in بدون موضوع