توسط سميه نكوئيان in بدون موضوع
زندگی را …
گر توانستی به کام یک نفر شیرین کنی …
یا توانستی زمین تشنه ای را سرخوش از باران کنی …
گر توانستی تو یک مرغ گرفتار، از قفس بیرون کنی …
یا توانستی که دیوار اسارت از بنا ویران کنی…
گر توانستی به خوان رنگیات، یک رهگذر مهمان کنی …
یا توانستی بدون حاجتی هم، ذکر آن یزدان کنی …
گر توانستی لباس بی ریای عاشقی بر تن کنی …
میتوانی آن زمان فریاد انسان بودنت را
بر سر هر کوی و هر برزن زنی …..