?یکی از بزرگترین مشکلات امروز?
نقل است که انسان سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد ، فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی میکرد؛ در عوض قصابی در آن شهر بود که به فقرا و نیازمندان گوشت و مرغ رایگان میداد، روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد ؛بعضی هرچه او را نصیحت میکردند که این همه سرمایه را برای چه کسی میخواهی ؛ چرا به نیازمندان کمک نمیکنی؟!
در جواب میگفت: بروید نیازتان را به وسیله فلان قصاب برطرف کنید …
تا اینکه آن سرمایه دار مریض شد ولی احدی به عیادت او نرفت . و او در نهایت تنهایی جان داد ؛حتی هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود و همسرش به تنهایی او را دفن کرد.
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد ؛ دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد ، وقتی علت را از قصاب پرسیدند؟ گفت: امروز با خبر شدم کسی که پول گوشت های شما را میداد دیروز از دنیا رفته و غریبانه به خاک سپرده شده است .
?چه قدر زیبا خدای متعال میفرماید:
یاایهاالذین امنوااجتنبو کثیراً من الظن …
? مومنان! از سوءظن و قضاوت عجولانه به شدّت پرهیز کنید…