تفسیر دو دقیقه ای از «رب» در سوره «حمد»
«رب» یعنی «تو صاحب داری!»؛ «صاحبت ، هوای تو را دارد»، «برو آرام باش!»
ما معمولاً هیچ حسی نسبت به اسم «رب» نداریم. سر نماز، خنثی و بیخاصیت ، سرد و یخ، او را با این نام با شکوه و گرم صدا می زنیم، ببخشید انگاری داریم بت را صدا می زنیم. بت پرست ها هم با بت شان اینقدر سرد برخورد نمی کنند؛ اینقدر علاقه دارند برایش قربانی می کردند ؟(1) قربان صدقه اش می روند، ما با خدای خودمان چگونه برخورد می کنیم؟ هیچ ارتباطی با نام و یادش برقرار نمی کنیم. شبیه کسانی که قدرت شنوایی ندارد و از صداها لذتی نمی برند. ما هم از نام ها، لذت نمی بریم.(2) اول از این حس نداشتن، توبه کنیم.
میدانی خیلی زشت است که آدم هیچ حسی نسبت به خدا نداشته باشد. بعد که از این حس نداشتن نارحت شدی، راه نجات باز می شود.(3)
رب گفتی و رفتی! تار دلت نلرزید؛ به خود نلرزیدی؟ بیمزه و بیحال عبور کردی؟! مگر تو زنده نیستی! زندگان لذت میبرند تو چرا لذت نمی بری؟(4) مگر نفرمود اسماء الهی مزه دارند.[یا لذیذ الاسم] مگر نفرمود:«ذکرش به تو آرامش میدهد»(5)پس چرا کنار اسم «رب» موسیقی آرام بخشی در دلت نواخته نشد؟ «استغفروا الله»
در قرآن بعد از اسم «الله» بیشترین اسمی که برده شده، «رب» است. یعنی 966 بار؛ در نماز، روزانه 44 مرتبه ذکر «رب» تکرار میشود. میدانی چرا هرروز باید 44 مرتبه او را با این اسم یاد کنی؟ برای اینکه یادت باشد هر جا در زندگی گیر کردی؟ دلت تکان نخورد. سرت را بالا بگیر بگو تو که هستی خیالم راحت است.(6)تو که هوای مرا داری. تو که فرمان زندگیام دستت است. چه غم و غصهای دارم؟ آقا این خوشباوری نیست؟! فرمود:«اگر به سنگی خوشباوری داشته باشی، خدا در آن سنگ اثری خواهد گذاشت. مگر ندیدی خدا، در حجر الاسود اثری گذاشته است»(7) این قدرت باور انسان است. خدایی که در سنگی در اثر خوشگمانی اثری میگذارد، حالا اگر اینقدر خوشباوری را نسبت به خودش خرج کنی، دیگر چه قیامتی خواهد شد خدا داند و بس. «برو آرام باش!» «تو رب داری!»
اگر بفهمیم «رب» یعنی چه؟ جان به جانآفرین تسلیم خواهیم کرد. «رب» یعنی «صاحبت»(8) تو بیکسوکار نیستی. تو صاحب داری، صاحب داشتن، حس خوبی به انسان میدهد. خصوصاً زمانی که صاحبت خیلی قوی باشد. صاحبت خیلی مهربان باشد. صاحبت خیلی خواستنی باشد. خاطرخواه صاحبت باشی! صاحبت نمرده است. حی است. هر جا کم آوردی او هست. کافی است صدایش بزنی!
در معنای «رب» شدت وابستگی، موج میزند. خدا از یک رابطه دور با ما شروع نکرده ارتباط برقرار کند. نزدیکترین رابطۀ که امکان دارد در این عالم باشد. ازآنجا شروع کرده است. این وابستگی، انسان را میکشد.
تازه او صاحبی نیست که تو را رها کرده باشد. تو صاحبی داری که تو وزندگیات را مدیریت میکند. او تو را رها نکرده است. در بدترین شرایط هم قرار گرفتی، در اوج بدیها غرق شدی بگو خدا مرا دور نمیاندازد. ببین اصلاً خدا نمیتواند تو را رها کند. چون نسبت تو با او، «نسبت هست و نیست»(9) است. «او نباشد، تو نیستی. به فنا میروی» «نابود میشوی»، «هستی تو، بسته به اوست.» «نفس تو، بند به اوست.» تا سحر میشود،کنار کلمه رب گریه کرد و دورش گشت .
1️⃣ المائدة : 3 حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ … وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ
2️⃣ الفرقان : 44 أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
3️⃣ کافی، ج3، ص186)… ذَمُّكَ لِنَفْسِكَ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَتِكَ أَرْبَعِينَ سَنَةً».
4️⃣ فاطر : 22 وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ
5️⃣ الرعد : 28 أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
6️⃣ التوبة : 40 إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ
7️⃣ عوالی، ج1، ص25) أَحْسِنْ ظَنَّكَ وَ لَوْ بِحَجَرٍ يَطْرَحُ اللَّهُ فِيهِ سِرَّهُ
8️⃣المیزان، ج1، ص21) علامه طباطبایی: فالرب هو المالك الذي يدبر أمر مملوكه، ففيه معنى الملك.
9️⃣ همان) و الذي يمكن انتسابه إليه تعالى بحسب الحقيقة هو حقيقة الملك دون الملك الاعتباري الذي يبطل ببطلان الاعتبار