توسط سميه نكوئيان in بدون موضوع
مادر قهرمان
ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت: این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند.
مادر در حالی که اشک در چشمان داشت
برای کودکش خواند:
《فرزند شما یک نابغه هاست و این مدرسه برای او کوچک است. آموزش او را خود بر عهده بگیرید".
سالها گذشت مادرش درگذشت.
روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه، خاطراتش را مرور می کرد برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد، آن را در آورده و خواند، نوشته بود:
《 کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم. 》
ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد.
باور اولين گام موفقيت است.