چرا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه را پیامبر اخلاق و مهربانی گویند؟
بزرگترین نیاز جامعه اخلاق است و خوش خلقی و مهربانی با یکدیگر،
و پیامبر رحمت حضرت محمد ص سرآمد همه بود در اخلاق و خلق نیک،
این ویژگی اخلاقی بزرگ و انسانی و معنوی که طی سالیان متمادی به علت مفید فایده نبودن در امر سیاست و منفعت طلبی های شخصی از دین،
نادیده انگاشته شده است :
اخلاق نیکو از برترین صفات کمالی انسان است چه در سطح جامعه، کشور و دنیا و چه در سطح خانواده، لذا شدیداً احساس نیاز می شود که فردی دارای اخلاق نیکو باشد تا مردم به پیروی از او دنیا و آخرت خویش را با حسن خلق بهبود بخشیده نشاط و آرامش هر دو دنیا را تأمین کنند.
قرآن کریم پیامبر اکرم(ص) را به عنوان الگو در اخلاق معرّفی نموده: «و انّک لعلی خلق عظیم
و یقیناً تو دارای بهترین اخلاق (بلند مرتبه از نظر اخلاق) و برجسته هستی.»
علی(ع) درباره اخلاق نیک می فرماید: «پیغمبر سخی ترین مردم از نظر انفاق، شجاعترین مردم، راستگوترین مردم، وفا کننده ترین آنان به وعده، و نرمترین آنها از نظر خوی و خلق و اخلاق و بزرگوارترین آنها از نظر برخورد بود، هر کس در ابتدا او را می دید، ابهتش او را می گرفت، و کسی که با او برخورد داشت و او را می شناخت به او عشق می ورزید، «لم ار قبله و لابعده مثله
هرگز مانند او را قبل و بعد از او ندیدم.»
برخی افراد در جامعه از اخلاق خوبی برخورداراند ولی در درون منزل و با اهل و عیال خویش اخلاق نیکو ندارند، امّا حضرت محمد ص در همه جا دارای اخلاق نیک بود.
از عایشه سؤال شد که اخلاق پیامبر در خانه (و با خانواده چگونه بود) در جواب گفت: «کان احسن النّاس خلقاً، لم یکن فاحشاً..
نیکوترین مردم از نظر اخلاق بود هرگز بد زبانی نمی کرد»
در جای دیگر جواب داد: «کان الین النّاس و اکرم النّاس و کان رجلاً من رجالکم الّا انّه کان ضحّاکاً بسّاماً
پیغمبر نرمخوترین مردم و بزرگوارترین مردم بود، و او مردی از مردان شما بود که او بسیار خنده رو و متبسّم بود.»
به این نکته توجّه شود که این پاسخ از طرف کسی است که آزار و اذیت کمی نسبت به پیامبر اکرم(ص) نداشته، و قطعاً جا داشته که حضرت با او در مواردی تند برخورد کند، ولی خلق نیک او اجازه چنین کاری را نداده است.
عبداللّه بن حارث نیز می گوید: «ما رأیت احداً اکثر تبسّماً من رسول اللّه(ص)
هیچ کسی را مانند رسول خدا متبسّم ندیدم.»
پیامبر اکرم(ص) نه تنها خود دارای اخلاق ستوده و کامل بود که اساساً بر این باور بود که فلسفه اصلی بعثت او برای تکمیل اخلاق است و می فرمود: «انّما بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق
همانا من برای کامل کردن فضائل اخلاقی مبعوث شده ام.»
در میان اخلاقیات آن حضرت برخی از آنها خیلی برجسته است که قرآن نیز روی آن تکیه کرده است:
1ـ نرمخویی راز موفقیّت آن حضرت.
از شاخص ترین صفات اخلاقی آن حضرت نرمخویی و «الین» بودن آن حضرت بود تا آنجا که قرآن کریم رمز و راز موفقیّت آن حضرت را در هدایت جامعه آن روز همین امر می داند، لذا فرمود: «فبما رحمةٍ من اللّه لنت لهم ولو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک
به برکت رحمت الهی در برخورد با مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند.»
2ـ دلسوزی برای هدایت مردم.
رهبران و عالمانی که درد و سوز هدایت مردم را دارند، دلسوزانه مردم را به سوی حق و حقیقت دعوت می کنند و برای تحقق این مسئله از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند، و هیچ مانعی هم نمی تواند آنها را از این تلاشها باز دارد. پیامبر خاتم از جمله رهبرانی است که این صفت را در حد کمالش داراست، قرآن کریم در این باره می فرماید: «لقد جاءکم رسولٌ من انفسکم عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤفٌ رحیم
همانا فرستاده ای از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت و راهنمایی شما دارد و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است
دلسوزی حضرت ختمی مرتبت به حدّی بود که گاهی از شدّت غصّه خود را در معرض خطر قرار می داد، و غصّه او اختصاص به انحرافات مسلمانان نداشت بلکه بر گمراهی کافران نیز غصّه می خورد، قرآن در این باره می فرماید: «فلعلّک باخعٌ نفسک علی آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفاً
گویی می خواهی به خاطر اعمال (ناروای) آنان اگر به این گفتار ایمان نیاورند، خود را هلاک کنی
حضرت مردم مکّه و اطراف آنرا به سوی توحید و خداپرستی و ترک بت پرستی دعوت می کرد، گاه آن مردم نادان او را سنگ باران می کردند، حضرت مجبور می شد که مکّه راترک گوید، خدیجه به دنبال حضرت، وقتی او را می یافت زخمهای پای او را پانسمان می کرد ولی حضرت در همان حال در حق قومش دعا می کرد، و هرگز نفرین نمی نمود، و عرضه می داشت: «اللهم اغفر لقومی فانّهم لایعلمون
خدایا قومم را ببخش زیرا آنها نمیدانند