یکی از اهداف نهضت حسینی، آشکار نمودن چهره واقعی طاغیان اموی
آیت الله جوادی آملی :
با استناد به نامه ای از امام حسین علیه السلام، حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در سخنرانی بین راه فرمودند:
«ألا ترون إلی الحق لا یعمل به و إلی الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المؤمن فى لقاء ربّه حقّاً حقّاً فإنّى لا أری الموت إلاّ شهادة و الحیاة مع الظّالمین إلاّ برماً»[2]؛
«آیا نمی بینید كه از باطل پرهیز نشده و به حق عمل نمی شود. چنین می بینم كه زندگی با ستمكاران انسان را به ستوه می آورد».
تا كسی به ستوه نیاید، دست به اسلحه نمی برد. از این رو، فرمودند: با تدبّر تام در نظام كنونی و تطبیق آن با احكام و حِكَم اسلامی احساس مسؤؤلیت كنید تا مبارزی نستوه شوید و به وظیفه آن زمان قیام نمایید و آگاه باشید كه در جای بدبو زندانی هستید؛
ولی شمّ سیاسی ندارید و در فضای مسموم و بسته با جناح مقصوص و پربریده به سر می برید. از این رو، به ستوه نمی آیید. اگر بال و پر می داشتید، زندان شما را به ستوه درمی آورد؛ چنان كه پرنده بی بال و پر از زندان رنج نمی برد، اما پرنده سالم از میله های قفس احساس سختی دارد و به ستوه می آید.
مستضعفان می گویند: خدایا! عذاب مستكبران را دو برابر كن و خدا می فرماید: ﴿لكل ضعف و لكن لا تعلمون﴾[3]؛ «هم عذاب مستكبر دو برابر است، هم عذاب مستضعف».
مستكبر دو عذاب دارد؛ چون دو گناه كرده است:
یكی ارتكاب فسق و دیگری گمراه كردن مردم و فراهم آوردن زمینه فساد در جامعه؛ یعنی مستكبر هم «ضالّ» است، هم «مضلّ».
مستضعفِ سلطه پذیر نیز دو گناه دارد:
یكی پذیرفتن گناه مستكبران و ارتكاب گناهی كه دامنگیر جامعه بود و دیگری قبول امامتِ مستكبران و رهبری آن ها و نشوریدن برخلافت آن ها و یاری ننمودن امامان حق و عدل.
نامه سالار شهیدان به مردم آن عصر برای این بود كه به آنان تفهیم كند امویان، پیشوایان جورند و حكومت آن ها از سنخ حكومت ائمّه جور است؛ یعنی اگر یزید خود را امیر مؤمنان می خواند، امامت وی ظلم و جور است و در نتیجه، ابن زیاد نیز نماینده امام جور است.
[1]بحارالأنوار، ج 22، ص 274.
[2]كلمات الإمام الحسین (علیه السلام)، ص356.
[3]سوره اعراف آیه 38
شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی