شهید خادم حجت الله رحیمی
احوالات قبل از شهادت
با حجت ارتباط نزدیک و صمیمی داشتم این صمیمیت حدود 2 سال بود که بینمون بوجود اومد و چند ماه آخر و قبل از شهادت ایشان بیشتر شد از اوضاع و احوال همدیگر همیشه با خبر بودیم ولی یک ماه آخر حجت واقعاً رفتارش خیلی فرق داشت آدم عجیبی شده بود بعضی موقع یه حدس هایی می زد درباره احوال که واقعاً درست بودند ولی وقتی سؤال می کرد درسته؟ من می گفتم که حدست اشتباه بود بعد با خود فکر می کردم آخه حجت چه جوری این حدس ها رو می زنه یه روز یه کاری کرده بودم که خیلی از اون کار پشیمان بودم و با خود کلنجار می رفتم اون روز اصلاً آرامش نداشتم
همش احساس بر می داشتم فردا صبح برای نماز صبح بیدار شدم یه پیام رو گوشیم دیدم یکی منو متعجب کرد پیام از حجت بود با این مطلب سلام … جان، در جوانی پاک بودن خوب است گناه چرا؟ برادرت حجت 3 بامداد یا زهرا(س) این پیام منو دیوانه کرد با خود می گفتم آخه حجت 3 شب چه جوری به فکر من بود چه جوری از احوال من خبر داشت بعد از چند ساعت باهاش تماس گرفتم التماس کردم که چه جوری این پیام را برای من فرستادی با خنده های همیشگی گفت داداش نماز شب می خوندم یاد تو افتادم و برات دعا کردم بعد اون پیام رو دادم خدا خودش می دونه که بعد از اون پیام بود که من آرامش خودم را بدست آوردم.
راوی:(دوست شهید)