عوامل عمده دعوای زن و شوهری:
۱. اولویتهای خانوادگی:
مهمترین منبع استرسزا در روابط بیشتر زوجها، روابطی است که خارج از آن دو نفر است. والدینتان، خواهر و برادرهایتان و دوستانتان را دستکم نگیرید. باید بدانید که وقتی به همسرتان «بله» گفتهاید یعنی او را به همه آدمهای دیگر مقدم کردهاید.و اولویت با آنهاست خیلی از ازدواجها فقط بخاطر همین ضعف در اولویتدهی دچار مشکل میشوند. هر کس آنها را سمتی میکشد بدون اینکه به سمت همدیگر کشیده شوند. زوجها در ازدواجهای سالم یاد میگیرند که همدیگر را به هرکس و هرچیز دیگر مقدم بدانند.
۲. فقدان ارتباط کلامی و عاطفی:
این حقیقت دارد که زوجها به طور متوسط فقط چند دقیقه در روز با هم ارتباط کلامی باکیفیت دارند. هرجومرج زندگی خیلی راحت شما را درگیر خود میکند و باعث میشود نتوانید با همسرتان صحبت کنید. اما زندگی بدون ارتباط کلامی زندگی زناشویی موفقی نخواهد بود. سعی کنید برای حرف زدن با همدیگر وقت بگذارید.و درک متقابل داشته باشید
۳. استــرس و فشار زندگي :
اینکه استرسمان را سر همسرمان خالی کنیم کار بسیار سادهای است. خیلی از ما عادت داریم تا وقتی پایمان را به منطقه آرامشمان یعنی خانه نگذاشتهایم همه چیز را در خودمان نگه داریم و بعد که وارد خانه شدیم منفجر شویم. زوجهای سالم باید از استرسشان برای نزدیکتر شدن به هم و تکیه کردن به همدیگر استفاده کنند، حالا منبع این استرس هرچه که باشد: از مشکلات مالی گرفته تا مشکلات کاری و بیماری. مشکلات را پشت درب بگذارید. و یا آنها را به شکل صحیح حل کنید.
۴. استفاده نابجا از تکنـولوژی:
گاهی تکنولوژی سوار بر انسان میشود.
حد اعتدال را رعایت کنیم.
خیلی از ما همیشه و در همه حال این عامل خطرناک برهمزننده روابط را همیشه با خودمان حمل میکنیم. خیلی از ما وقتمان را در دنیای مجازی پرهرجومرج تکنولوژی و شبکههای اجتماعی تلف میکنیم، بدون اینکه وقتی برای صمیمیتر کردن رابطه با همسرمان بگذاریم. پس تلفنهایتان را گاهی خاموش کنید، تلویزیون را از برق بکشید و سعی کنید برای همسر و فرزندان وقت بگذارید.
۵. خـودخواهی:
ازدواج یک درس دائمی و بزرگ از خودخواه نبودن است. و ما یا اجازه میدهیم که این تجربه ما را بهتر کند و یا تلختر میشویم. اینکه کسی را بر خودمان مقدم کنیم کار سختی است چون ذات ما طوری است که خودمان را به همه چیز و همه کس مقدم بدانیم.
هربار که به خودمان جواب مثبت میدهیم، به ازدواجمان جواب منفی دادهایم زیرا ازدواج مرد درمقابل زن نیست، ما درمقابل من است.
۶. نبخشیدن همدیگر:
بخشیدن و فراموش کردن یکی نیستند. وقتی نتوانیم این را بفهمیم، ناراحتیهایمان را برای مدتی طولانی در خودمان نگه میداریم. و این ناراحتیها در آخر شروع به ویران کردن زندگیهایمان از داخل به بیرون میکنند. اما بخشش به معنی تبرئه کردن دیگران نیست، به معنی آزاد کردن خودمان است برای اینکه اجازه دهیم خداوند که خود بخشاینده متعال است، ما را التیام دهد.
۷. مرزهای سست:
ما معمولاً به استراتژی تهاجمی در ازدواج فکر میکنیم و فراموش میکنیم که استراتژی دفاعی هم به همان اندازه اهمیت دارد. ممکن است همه کارها را درست انجام دهیم اما بااینوجود یادمان برود که چیزهای آسیبرسان را بیرون کنیم. دایرهای دور ازدواجتان بکشید و با محافظت از احساساتتان، روابطتان و زمانی را که درکنار هم صرف میکنید، از ازدواجتان هم محافظت کنید.
۸. گذشتـه:
بدترین کاری که میتوانیم در حق رابطهمان انجام دهیم این است که همسرمان را با گذشتهاش تعریف کنیم، نه با چیزی که الان هست. درست است که گذشتههایمان روی زندگی همه ما تاثیر دارد خیلی مهم است که واقعیت گذشتههایمان را به هم بگوییم اما مهمتر این است که با دیدن تغییراتی که در زندگی همسرمان ایجاد شده ، به گذشتههای همدیگر احترام بگذاریم. آنچه قبلاً بوده را فراموش کنیم تا بتوانیم به سمت آینده پیش برویم.و در لحظه زندگی کنیم
۹. عدم صداقت و غرور داشتن:
چرا یک دروغ کوچک به اندازه یک دروغ بزرگ خطرناک است؟ چون هر دو آنها یک تاثیر بر صمیمیت شما دارند. صداقت در ازدواج مثل زنجیری است که شما دو نفر را به هم وصل میکند. برداشتن یکی از حلقههای زنجیر یا ده تا از آنها یک کار را انجام میدهد: ایجادِ جدایی. اگر اشتباهاتی در ازدواجتان مرتکب شده باشید یا چیزی را از همسرتان پنهان میکنید، این رفتار ها سبب فاصله افتادن بین شما خواهد شدزیرا رابطهای که با بیصداقتی جلو رود، دیگر رابطه نیست.