توسط سميه نكوئيان in بدون موضوع
خاطرم هست… یکی از شبها که بچههای غواص قصد تمرین داشتن، یکی از رزمندهها گفت: حالم خوب نیست، امشب برای تمرین نمیتونم بیام. هوا خیلی سرد بود. مربی غواصها گفت: بهتره بیایی. گفت: نمیتونم، سر درد شدیدی دارم. مسئول آموزش دوباره گفت: حیفه، بیا،… بیشتر »