سرش می رفت قولش نمی رفت توسط سميه نكوئيان in بدون موضوع تابوت شهیدکه آمد مادر کفن را بازکرد فرزند دلبندش سر در بدن نداشت خندید وگفت: قول داده بود بیاید و آمد … پسرم همیشه سرش میرفت قولش نمیرفت مثل الان