توسط سميه نكوئيان in بدون موضوع
تابوت شهیدکه آمد
مادر کفن را بازکرد
فرزند دلبندش سر در بدن نداشت
خندید وگفت:
قول داده بود بیاید و آمد …
پسرم همیشه سرش میرفت
قولش نمیرفت
مثل الان
تابوت شهیدکه آمد
مادر کفن را بازکرد
فرزند دلبندش سر در بدن نداشت
خندید وگفت:
قول داده بود بیاید و آمد …
پسرم همیشه سرش میرفت
قولش نمیرفت
مثل الان