اهمیت” تلقین کردن” در زندگی(بسیار جالب و خواندنی)
یکی از دلایلی که اسلام زندگی را با گفتن اذان در گوش نوزاد آغاز میکند
و با تلقین به میت تمام میکند اهمیت تلقین باشد. زیرا انسان ذاتا تلقین پذیر است.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
تمام كسانيكه در آستانه مرگ قرار گيرند، إبليس يكى از شياطين مأمور خود را مأموريّت مي دهد كه به نزد او برود و او را امر به كفر كند
و آن قدر او را به شبهه و شكّ اندازد تا آنكه جانش خارج شود.
و هر كسي كه مؤمن باشد، آن شيطان بر او غلبه نمیکند و شبهاتش در دل او جاى نمیگيرد
بنابراين هر وقت شما بر بالين افراد محتضر از مؤمنين حاضر مىشويد، به آنها تلقين شهادت به توحيد و نبوّت كنيد تا بگويند: لَاإلَهَ إلَّا اللَهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، تا آنكه جان بسپارند»
لذا تلقین میت کمک رساندن به او در به هم شکستن نقشه های شیطان است
حتی در علم امروزی هم این قضیه ثابت شده است :
یک نمونه آزمايشي بود كه به پيشنهاد يكي از روانشناسان بر روي دو تن از مجرمين محكوم به اعدام انجام شد.
آزمايش به اين صورت بود كه مجرم اول را با چشماني بسته در حضور مجرم دوم با بريدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند.
در اين هنگام نفر دوم با چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونريزي شديد بود.
سپس چشمان نفر دوم را نيز بستند و اين بار شاهرگ دست وي را فقط با تيغه اي خط كشيدند و در اين حين كيسه آب گرم نيز بالاي دست وي شروع به ريختن مي كرد
اين در حالي بود كه دست او به هيچ وجه زخمي نشده بود. اما در كمال ناباوري ديدند كه مجرم دوم نيز پس از چند دقيقه جان خود را از دست داد..
چراكه او مطمئن بود كه شاهرگ دستش به مانند نفر اول بريده شده و خونريزي مي كند. ريخته شدن خون را نيز بر روي دست خود حس مي كرده است. در واقع تصوير ذهني او چنين بوده كه تا چند لحظه ديگر به مانند نفر اول هلاك مي شود و همين طور هم شد.
دستگاه عصبي شما تجربه خيالي را از تجربه واقعي تميز نمي دهد.
بلکه فقط با توجه به اطلاعاتي كه از ناحيه مغز در اختيار او قرار مي گيرد واكنش نشان مي دهد.
اين يكي از قوانين اوليه و اصولي ذهن است. در واقع اينطوري آفریده و ساخته شده ايم.
همه انسانها با درجات مختلف تلقین پذیرند ،امروزه دانشمندان اثبات کرده اند که بخشی از اثرات داروها اثرات تلقینی آنها است و خود آنها بخودی خود تاثیری ندارند،
لذا در پزشکی امروز استفاده از شبه داروها مطرح شده است که فاقد اثرات خاص دارویی و شیمیایی میباشند.
فروع كافى، كتاب الجَنآئز، بابُ تَلقين الميّت.
كافى، 2/ 633؛
بحارالانوار، 6/ 223
فرم در حال بارگذاری ...