داستان
(منبع استرس)
?گروهی از دوستان ملاقاتی با استاد مسن دانشگاه خود داشتند گفتگو خیلی سریع به مشاجره در باره استرس و تنش درزندگی تبدیل شد…
استاد به شاگردان پیشنهاد قهوه داد و از آشپزخانه با سینی قهوه در فنجانهای متفاوت برگشت
فنجانها ی شیشه ای,فنجانها ی کریستال, و فنجانهایی که برق می زدند…بعضی از فنجانها معمولی و برخی گرانقیمت بودند.
پس از اینکه هر یک از آنها فنجانی برداشتند استاد گفت اگر دقت کرده باشید همه فنجانهایی که به نظر زیبا وجالب می امدند اول انتخاب و برداشته شدند,وفنجانهای معمولی در سینی باقی ماندند…
هر یک از شما بهترین فنجان را میخواست,و “این منبع استرس و تنش شماست…”
آنچه که شما در واقع به دنبالش بودید,قهوه بود و نه فنجان!!!
درحالیکه شما همه به دنبال بهترین فنجان بودید..!
حال اگر زندگی قهوه باشد؟ پس شغل,پول,پست و مقام و عشق و غیره فنجان هستند!
آنها فقط ابزاری هستند برای حفظ و نگهداری “زندگی"…
لطفا اجازه ندهید فنجانها شمارا به خود جذب نمایند…
قهوه نوش جانتان!!!
فرم در حال بارگذاری ...