شعر مهدوی
نوشته شده توسط سميه نكوئيان در 3 مهر 1396 in بدون موضوع
دوری از يار مرا بی سر و سامان کرده
مبتلايم به غم و غربت هجران کرده
سالها رفت و دلم طالب ديدار نشد
غفلت از دوست مرا سخت پشيمان کرده
در خور شأن کريمان نبُوَد راندن من
چشمهايم طمع دست کريمان کرده
هرچه با کرده ی خود خاطر او آزردم
در عوض او به گدا لطف فراوان کرده
جاودانه بشود خير ز عمرش بيند
هرکه ما را ز غم يار پريشان کرده
چه کسی خواست که سينه زن جدّش باشم؟
چه کسی بود که اينگونه دعامان کرده؟
دست خالی ز عزاخانه ی آقا نرود
هرکسی را که خود فاطمه مهمان کرده
روضهها فرصت خوبی است که ره گم نکنم
کسری سال مرا اين دهه جبران کرده
دلم اينگونه اگر شور محرّم دارد…
هرچه کرده نمک ذکر (حسينجان ) کرده
احسان محسنی فر
فرم در حال بارگذاری ...