«غدير»، ترجمانى گويا از «ولايت»/ عدم ابلاغ ولایت علی (ع)؛عدم اصل ابلاغ رسالت پیامبر خدا
علامه مصباح یزدی:
شايد بهترين و بارزترين چيزى كه مىتواند مقصود از ولايت اميرالمؤمنين و اهل بيت(عليهم السلام) را روشن كند « حديث غدير» است. داستان غدير به طور متواتر از بزرگان اسلام، اعم از شيعه و سنّى نقل شده است. عدهاى عمر خويش را در راه تبيين اين مسأله صرف كرده اند. يكى از آن افراد در عصر ما علامه امينى رضوان الله عليه است.
كتاب شريف « الغدير» كه حاصل عمر آن بزرگوار محسوب مىشود دايرة المعارفى بزرگ و جامع، درباره حديث غدير و ماجراى فراموش نشدنى غدير خم است. مرحوم علامه امينى اين كتاب را در چندين جلد به نگارش در آورده كه متأسفانه هنوز جلدهاى آخر آن به چاپ نرسيده است. آن مرحوم براى تأليف اين مجموعه ارزشمند زحمات زيادى كشيد و خون دل فراوان خورد كه در اين جا مجال ذكر آن نيست. در هر صورت، «مسأله غدير» مسألهاى بسيار مهم و از هر حيث درخور توجه و تأمل است.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پيش از عزيمت براى آخرين حج خويش، كه به «حجة الوداع» معروف گشت، دستور داد اعلام كنند همه مسلمانان و كسانى كه مىتوانند، از همه نقاط سرزمين اسلامى، براى فراگرفتن مناسك حج عازم مكه شوند. به همين دليل در آن سال پرجمعيت ترين اجتماع مسلمانان در آن روزگار، اعمال حج را به همراه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به جاى آوردند. اعمال حج به پايان رسيد و مسلمانان براى عزيمت به شهر و ديار خود از مكه خارج شدند.
هنگامى كه به محلى رسيدند كه راه كاروانها از يكديگر جدا مىشد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور دادند كه همه توقف كنند و بارها را بر زمين بگذارند. طبق آنچه در روايات اسلامى آمده، دليل اين كار پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز اين بود كه جبرئيل نازل شد و از سوى پروردگار متعال پيام مهمى آورد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مىبايست آن را در همان جا به مردم اعلام كند. نزديك ظهر بود و آفتاب به شدت مىتابيد. آن حضرت دستور دادند كسانى كه جلوتر رفتهاند بازگردند و هم چنين صبر كردند تا كسانى كه هنوز نرسيده بودند به آنان ملحق شوند. پيام مهمى در كار است كه بايد همه مسلمانان حضور داشته باشند.
آيا مىتوان گفت اين همه تشريفات براى اين نكته بود كه آن حضرت بفرمايند: على را دوست بداريد؟! مگر پيش از اين آيات متعددى درباره محبت اهل بيت وارد نشده بود؟ مگر آن حضرت بارها در طول زندگى خويش درباره مودت و محبت به اميرالمؤمنين(عليه السلام) و اهل بيت(عليهم السلام) سفارش نفرموده بود؟! اساساً چه احتياجى بود كه در آخرين سال حيات پيامبر(صلى الله عليه وآله) و در آن آفتاب سوزان و آن اجتماع بسيار عظيم به مردم پيام محبت داده شود؟!
به اجماع شيعه و سنّى، در آن روز اين آيه شريفه نازل شد:
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ؛1اى پيامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكنى رسالت الهى را ابلاغ نكرده اى، و خدا تو را از گزند مردم نگاه مىدارد. آرى، خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.
خدا به پيامبرش مىفرمايد: اگر اين پيام را به مردم نرسانى، اصل رسالت خويش را ابلاغ ننموده اى: وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ؛ و در ابلاغ اين پيام از مردم نترس، خدا تو را محافظت مىفرمايد: وَ اللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ. آيا گفتن اين سخن كه: «على را دوست بداريد» آن قدر خطرساز بود كه براى اقدام به آن بايد حفاظت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از طرف خداوند تضمين شود؟!
از اين رو بايد گفت كه مسأله غدير فراتر از محبت و مودت است. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آن روز مسأله «ولايت» را مطرح كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىُّ مَوْلاهُ.
منبع : در پرتو ولایت ،ص 289
فرم در حال بارگذاری ...