مبارزه ای پیروزانه در تاریخ
علامه مصباح یزدی:
تا زمانى كه معاويه زنده بود، به دليل تبليغات شديد و وسيع و فريبكارىهاى او، امام حسين(عليه السلام)نمىتوانست بىكفايتى بنىاميه را براى مردم و حتى شاگردان پيامبر(صلى الله عليه وآله) اثبات كند! آن حضرت بيست سال خون دل خورد و در اين باره تنها به ملاقاتهاى بسيار محرمانه و خصوصى و نوعى كادر سازى اكتفا كرد.
براى مثال، گاهى در ايام حج عدهاى از افراد مخصوص را جمع مىكرد و با آنان سخن مىگفت و آنان را نسبت به خطرات بنى اميه براى اسلام آگاه مىساخت؛ اما براى عموم مردم و حتى كسانى كه پاى منبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) بزرگ شده بودند، يا در جهاد به همراه آن حضرت شركت داشتند و برخى از آنان حتى معلول جنگى بودند، نمىتوانست با صراحت سخن بگويد. توجه به اين نكته ما را به حساسيت شرايط آن زمان و دليل قيام حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) آگاه مىكند. در اين برهه حساس تاريخ كه اساس و موجوديت اسلام در خطر قرار گرفته بود امام حسين(عليه السلام) قيام كرد تا از اسلام دفاعكند.
حركت سيدالشهدا(عليه السلام) دفاع بود، آن هم در زمانى كه تمامى امكانات تبليغى، كارشناسان تبليغى، رسانهها و قدرت فيزيكى در اختيار دستگاه بنىاميه بود. معاويه در حكومت خويش از ابزارها و شگردهاى تبليغى گوناگونى استفاده مىكرد؛ براى مثال، شاعرانى را استخدام كرد تا عليه خاندان پيامبر شعر بسرايند و آنان را هجو كنند. طى ساليان متمادى در نمازهاى جمعه و ساير مجامع، اميرالمؤمنين على(عليه السلام) و خاندان پيغمبر را، آن هم به عنوان وظيفه و امرى واجب، لعن مىكردند!
امام حسين(عليه السلام) در مقابل اين تبليغات وسيع دستگاه بنى اميه چگونه مىتوانست كار كند؟ آن هم در وضعيتى كه حتى ياران پدرش با او و برادرش امام حسن(عليه السلام) آنگونه معامله كردند كه امام حسن(عليه السلام) مجبور به پذيرش صلح با معاويه شد. برخى پسرعموهاى آن حضرت از بنى هاشم، با پول معاويه خريده شده و به حكومت او ملحق گشتند و يا از گرد آن حضرت پراكنده شدند. در چنين شرايطى امام حسين(عليه السلام)چگونه مىتوانست بار ديگر عقايد اسلامى و ارزشهاى دينى را زنده سازد؟
حدود هزار و چهار صد سال از شهادت امام حسين(عليه السلام) سپرى شده و ميليونها انسان به بركت نام حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) مسلمان شده و از معارف اهل بيت(عليهم السلام) بهره بردهاند. آيا اين امر نشان دهنده پيروزى آن بزرگوار نيست؟! والله! اگر شهادت حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) نبود امروزه ما از اسلام خبرى نداشتيم.
نه تنها ما شيعيان از حقيقت اسلام محروم مىمانديم بلكه به خدا قسم! اگر دستگاه بنىاميه ادامه مىيافت براى اهل تسنن نيز از اسلام ـ به همان اندازه كه امروزه از اسلام دارند ـ باقى نمانده بود. دليل اين امر آن است كه منطق يزيد «لَعِبَت هاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلا خَبَرٌ جاءَ وَ لا وَحْىٌ نَزَلَ» بود و اين سخن، شيعه و سنّى نمىشناسد و اصل اسلام را مورد هدف قرار مىدهد.
اگر راه سيدالشهدا براى ما عزيز است بايد از عمق جان بگوييم: يا لَيْتَنا كُنّا مَعَكُمْ فَنَفوزَ فوزاً عظيما= اى كاش با شما بوديم و به رستگارى بزرگ نايل مىشديم.
منبع : نظريه حقوقى اسلام ج 2،ص 323
فرم در حال بارگذاری ...
احسنت